تجديد چاپ نمایشنامه «در انتظار گودو»
در انتظار گودو از زمان انتشار آن در سال ۱۹۵۹ به یکی از مهمترین آثار قرن بیستم بدل شده است، و تصویر مرکزی آن (دو ولگرد که در جادهی بیرون شهر منتظر آمدن گودو هستند) یکی از مشهورترین تصاویر صحنه مدرن محسوب میشود
در انتظار گودو نمایشنامهی بسیار سادهای است: کنش آن در مکان ماوقعی اتفاق میافتد که تقریبا به هیچجا شبیه نیست. توضیح صحنهی محل کنش بسیار ساده است: جادهی بیرون شهر، یک درخت، غروب. در این مکان لخت دو ولگرد، ولادیمیر و استراگون، که در انتظار گودو هستند، شروع به وقتگذرانی میکنند: آنها در هر پرده با پوتزو، یک مالک زمین، و خدمتکارش، لاکی، مواجه میشوند؛ و در پایان هر پرده، پسر که حامل پیامی از جانب گودوست، به آنها میگوید که قطعاً فردا با او ملاقات خواهند کرد. ولادیمیر و استراگون تصمیم میگیرندبروند، اما حرکت نمیکنند.
نمایشنامه های بکت در بستر قرن بیستم دوره ای انتقالی را مشخص میکنند؛ دورهای انتقالی از مدرنیسم تا پسامدرنیسم . آثار او تصاویری از فرسایش ارائه میدهند که در آن جهان و افرادی که در آن زندگی میکنند به آرامی اما به ناگزیر رو به افول می روند.
« در انتظار گودو» و « آخر بازی» دو نمایشنامه ای است که شهرت و جهانی شدن را برای بکت به ارمغان آورد، با این همه او اعتقاد داشت که این موفقیت بر سوء تفاهمی بنیادین استوار است و منتقدان و مردم بطور یکسان بر تفسیری نمادین و تمثیلی از اثری اصرار ورزیده اند که همواره برای پرهیز از تعریف تلاش کرده است.
مایکل وارتون، منتقد و استاد ادبیات فرانسه در دانشگاه یونیور سینتی کالج( لندن) حق را با بکت می داند ، با این حال یک یک مخاطبان را در مخالفت با او محق می شناسد و خود در باز خوانش این دو نمایشنامه بر کنایه های فلسفی این دو اثر تاکید می ورزد.
نویسنده : سميوئل بكت
مترجم : نجف دريابندري