تجديد چاپ رمان دن كيشوت
نقضينهنویسی بر قصههای سلحشوری
میگل د سروانتس در روز ۲۹ سپتامبر ۱۵۴۷ در شهر دانشگاهی الکالادهنارس که در نزدیکی مادرید قرار دارد، به دنیا آمد. پدرش صاحب شغلی بود که جراحی نامیده میشد. وظیفهی اصلی هر طبیبی از این قبیل زخمبندی بود و درمان بیماریهای ساده و شکستهبندی و جز اینها. احتمالش هست که برای نخستین بار از طریق تماس با برخی بیماران پدرش، به پدیدهی دیوانگی و نمودهای آن علاقهای از آن نوع پیدا کرده باشد که در دن کیشوت و جاهای دیگر جلوهگر میشود. سروانتس به دانشگاه نرفت، گو آن که به نظر میرسد آرزوی رفتن به دانشگاه را در سر داشته است. شغل دلخواه او سربازی بود و چون روزگار سربازیش به پایان رسید میخواست کارمند دولت در امریکا شود اما پادشاه اسپانیا، فیلیپ دوم، درخواستنامهی او را برای چنین شغلی رد کرد و سروانتس چارهای نداشت جز آن که دل بدان خوش دارد که مامور مالیات پادشاه در جنوب اسپانیا باشد. کتاب نخستش را تا سال ۱۵۸۵ منتشر نکرد؛ و او در آن سال پا در آستانهی چهل سالگی داشت. آنگاه بیست سال گذشت تا کتاب دومش را به بازار آورد و این یکی بخش اول کتاب دن کیشوت بود که در سال ۱۶۰۵ انتشار یافت. فاصلهی میان این دو تاریخ را سروانتس دورانی توصیف میکند که او "در خاموشی آنان که فراموش شدهاند" خوابیده بوده است؛ و ما از زندگانی او در این دوره همین قدر میدانیم که به تالیف نمایشنامههای فراوان سرگرم بوده است که بیشتر آنها از صفحهی روزگار محو و نابود شدهاند.
صرف تاریخچهی چاپ و انتشار پیاپی دنکیشوت گواهی میدهد که این اثر، به ویژه بخش اول آن، در میان خوانندگان اسپانیایی زبان از همان بدو پیدایش با اقبال بسیار مواجه شده است. اما دستگاه رسمی ادبیات اسپانیا در زمان سروانتس بدین اثر چندان اعتنایی نکرد. با این همه کتاب در فرانسه و انگلستان با اقبال و ستایش بسیار روبهرو شد.
دن کیشوت نقیضهای است بر قصههای سلحشوری و پهلوانی عصر خود. هنر منحصر به فرد آفرینندهی آن در این است که با خلق داستانی مشابه با رمانسهای محبوب دوران خویش، رمانی آفریده که اینک آن را آغازگر رمان به معنای امروزی میدانیم. به لحاظ ساختاری نیز کتاب سروانتس از نمونهها یا پرهیبهای سلحشوری خود مو به مو پیروی میکند. دن کیشوت و سانچو، درست مثل قهرمانهای کتابهای سلحشوری، درگیر سفری هستند که ظاهرا پایانی ندارد و به سوی مقصدی روانهاند که هیچ شناخته نیست. اساس کتاب نیز به همان منوال بر حوادث و ماجراهایی استوار است که در جریان راه به طور نامنتظر برای آنان اتفاق میافتد.