سايه ات را مالك شو (سايه را ناديده بگيريد تلخي ها مدام تكرار مي شوند و شادي ها از ما فرار مي كنند)

چه كنم فلاني اين موضوع را راجع به من نفهمد، چگونه خودم را جلوي فلاني معرفي كنم تا پذيرفتني باشم و او متوجه مشكلات و مسائل من نشود. واي اگر همسرم بفهمد من چقدر خسيس هستم چه بد مي‌شود. ما براي خود چيزهايي داريم كه نمي‌خواهيم ديگران آن را درون ما ببينند و بفهمند. رازهايي كه اگر فاش شوند، رسوايي به بار مي‌آورند. به بخش‌هايي از وجودمان كه تمايل نداريم ديگران آن‌ها را ببينند سايه مي‌گوييم. عاقبت آدم‌هايي كه سايه خودشان را ديده‌اند و اصطلاحا مالك آن شده‌اند اين است كه با خيال راحت زندگي مي‌كنند، اضطراب ندارند و هميشه آرامش دارند چون نگران اين نيستند كه رسوايي برايشان پيش آيد. اي كاش سايه به همين راحتي كه من گفتم بود و سريع كشف مي‌شد ولي حيف كه سايه‌ها به راحتي ديده نمي‌شوند و از چشم ما مخفي مي‌مانند. ولي سايه‌ها روزي خارج از اختيار ما هويدا مي‌شوند و وقتي اطرافيان مي‌بينند كه ما هماني نيستيم كه تا ديروز مي‌گفتيم ديگر اعتبارمان را از دست مي‌دهيم، فكر مي‌كنم حرف كافي است. وقتي كتاب را باز كنيد سايه خودتان را خواهيد شناخت و مهمتر از آن روش‌هايي پيدا خواهيد كرد تا مالك سايه‌تان شويد!