كاش وقتي بيست ساله بودم مي دانستم (دوره اي فشرده براي يافتن جاي خود در دنيا)

داستان‌هاي اين کتاب بر اين ايده تأکيد دارند که با بيرون‌کشيدن خود از منطقه‌ي آسايش، تمايل به شکست‌دادن، داشتن بي‌توجهيِ مثبت به امر غيرممکن و استفاده از هر فرصتي براي افسانه‌‌اي‌شدن، فرصت‌هاي بي‌حدوحصري به دست مي‌آيند. بله، اين اقدامات زندگيِ شما را متلاطم مي‌سازند و شما را از توازن درمي‌آورند؛ اما همچنين شما را به جايگاهي مي‌رسانند که حتي نمي‌توانستيد تصور کنيد و بينشي به شما مي‌دهند که ازطريق آن مي‌توانيد مشکلات را به‌چشم فرصت‌ها ببينيد. از همه مهم‌تر، آن‌ها باعث رشد اين اعتمادبه‌نفس شما مي‌شوند که مشکلات را مي‌توان حل کرد.
کتاب کاش وقتي بيست‌ساله بودم مي‌دانستم خواننده‌هايش در سراسر دنيا را به تجسم دوباره‌ي آينده‌شان تشويق مي‌کند. اين نسخه‌ي بازبيني‌شده و به‌روزشده حاوي مطالب تازه‌اي است.
تحول‌هاي بزرگ زندگي ازجمله ترک محيط امن مدرسه يا آغاز کسب‌وکاري جديد ممکن است بسيار دلهره‌آور باشد. رويارويي با سد تصميمات و آگاهي از اين‌که کسي نمي‌تواند به‌تان بگويد که آيا تصميم درستي مي‌گيريد يا نه، ترسناک است. هيچ مسير خط‌کشي‌شده يا دستورالعمل مشخصي براي موفقيت وجود ندارد. حتي پي‌بردن به اين‌که چه موقع و از چه جايي شروع کنيد ممکن است چالش‌برانگيز باشد.