اوكاشا

شوکا يقين دارد زندگي‌ا‌ش پس از آن شب تاريک و هولناک جنگل ديگر مثل قبل نخواهد شد. او ناگهان به جهاني پرتاب مي‌شود که در آن برپايي عدالت تنها بر دوش خود اوست. عجيب نيست که زندگي و دلبستگي‌‌هاي پيشين تخريب شوند، چون او بايد به دل ماجراهايي نقب بزند که در لايه‌هاي زيرزميني و ممنوعه‌ي شهر مي‌گذرند. شهري که اگر بخواهد مي‌تواند خشن، بي‌رحم و خونسرد باشد و او را براي هميشه تغيير دهد. اوکاشا زندگي زن جواني را در آستانه‌ي سي‌سالگي روايت مي‌کند که با جنون، ترس و جسارت آميخته شده و برقراري عدالت در چهره‌ي انتقام، بزرگ‌ترين هدف زندگي اوست.