قلعه مرغي (روزگار هرمي)

خوشگل كاشتم پسر! لول لول شده بود. حتي يك جايي بهش گفتم كه با همان نگاه اول كه بهم انداخته كارم را ساخته است و الان ديگر هيچ كاري فايده‌اي ندارد. شرايط سني‌ام جوري است كه تقريبا عاشق هر دختري مي‌‌توانم بشوم. براي همين، اينكه اين‌جور حرف‌ها را سرهم‌بندي كنم شك‌برانگيز نيست. از طرفي لاله هم دنبال اين نبود كه مچ من را باز كند. اگر مدت آشناييمان كمي بيشتر بود حتي بهش مي‌گفتم كه براي به دست آوردنش دست به هر كاري زده‌ام و حتي به خانواده‌ام پشت كرده‌ام. خلاصه‌اش حرف‌هايي زدم كه فقط آدم‌هاي خيلي احساساتي يا خيلي هفت‌خط به كسي مي‌زنند. البته قصد من سوءاستفاده‌هاي عاطفي نبود، فقط مي‌خواستم شانسم را امتحان كنم. امتحاني كه اصلا مجاني نبود.