تخم شر

رمان تخم شر داستان عاشقيِ دو نسل از مردمان اين سرزمين است، نسلي که در بزرگداشت عشق، استخوان و جان و عمر مي‌سوزاند، و نسلي که عشق و خود را تباه و ويران مي‌کند.
داستان از سال‌هاي آغازين ده? هفتاد شروع مي‌شود و در سال‌هاي آغازين ده? هشتاد به پايان مي‌رسد، اما در اين ميانه مدام گذشت? تاريخي، اجتماعي و فرهنگي نسل‌هاي پيشين با اميدها، عشق‌ها، پنهانکاري‌ها و گناهانشان فراخوانده مي‌شوند تا نسل تازه بهتر فهم شود.
آنچه رمان در پي آن است برکشيدن معنايي براي زندگي آدميان هبوط كرده در عشق و زندگي است. يکي عشق را پيام رهايي و رستگاري مي‌داند و آن را مي‌ستايد، و ديگري آن را نشانه‌اي شيطاني و فريب‌آميز براي ماندن در برهوت بي‌معنايي مي‌داند. آن‌که او را مي‌ستايد با آن‌که آن را مسکوت مي‌کند به گفتگو نمي‌نشيند. يکي در غار تنهايي و انزواي ناشي از عشق مي‌ميرد و ديگري در مبارزه با لشکر ناپيداي بي‌معناي نوميدي و فريب عشق جان مي‌دهد. راستي کدام‌يک از آنان بر حق است؟ آيا اصلاً عشق را با حق رابطه و نسبتي است؟ آيا اين مفهوم ازلي در دوران‌هاي مختلفِ زيست آدمي به هيبت زمانه درمي‌آيد و خرق? روايت‌هاي مسلط روزگار را به تن مي‌کند و مي‌شود آنچه آدميان از آن مي‌خواهند، يا همواره در کسوت باشکوه بي‌مانندش بر همگان رخ مي‌نمايد؟ رمان تخم شر به اين پرسش‌ها مي‌پردازد و از همه مهم‌تر نسبت ميان عشق و شر و البته خير را واکاوي مي‌کند.