آسمان لندن زياده مي بارد (لندن به روايت مسافران دوره قاجار) / تماشاي شهر 3

«مستر فين در لندن روزي حقير را به تماشاي کارخانه و دستگاه چاپخانه‌ي روزنامه برد. در لندن بسيارِ روزنامه‌ها چاپ مي‌شود و هر روزنامه روزي يک کرور يا آنکه هفتصد هزار يا بيشتر هر روزي چاپ مي‌شود و روزنامه کارخانه‌ي علي‌حده دارد. باري کارخانه‌اي که حقير را به تماشا بردند هفتصد هزار روزنامه چاپ مي‌شود و هر روزنامه طول کاغذ او يک ذرع و نيم است و عرضش يک ذرع. باري اولاً در آن کارخانه‌ي چاپ، لوله‌هاي کاغذ ديدم بسيار بزرگ که پهناي آن لوله‌ي کاغذ، يک ذرع و طول ورق کاغذ، يک فرسخ و ربعِ يک‌پارچه و از اين نوع لوله‌هاي کاغذ در انبارها و اتاق‌ها بسيار بود که اين لوله‌ها را از کارخانه‌ي کاغذسازي با عرابه‌ها به اين کارخانه‌ي چاپ آورده بودند. اتاق‌ها و عمله‌جات بسيار در آن کارخانه بود و درب کارخانه عرابه‌هاي اسبي حاضر بود که به مجرد چاپ شدن روزنامه جمعي روزنامه‌ها را تا کرده و بعضي به شماره آورده، حمال‌ها از کارخانه بيرون برده، به عرابه‌ها گذارده، به اطراف شهر و گذرها و دکان‌ها منتشر کرده و جاهاي مخصوص مي‌فروشند و بعضي کارخانه‌ها شب و روز مشغول کارند و بعضي اخبارات ديروز را امروز چاپ مي‌زنند و بعضي اخبارات روز را شب چاپ مي‌زنند. اين‌قدر شهر و مملکت بزرگ است که هر روز و شب خبر فراوان است و مردم طالب خريدن روزنامه‌اند و به طور ميل و رغبت پول مي‌دهند و زن و مرد همه روزه روزنامه خريده، هر وقت بيکار شوند روزنامه مي‌خوانند.»