شنبه

کتاب حاضر شنبه داستان يک جراح مغز و اعصاب به نام هنري پرون در يکي از روزهاي فوريه‌ي 2003 است که از زندگي خوب و خوشي برخوردار بوده و رابطه‌ي بسيار خوبي با همسر و فرزندش دارد. هنري از شنبه‌ي تعطيل خود در خانه‌اش لذت مي‌برد و برخلاف آرامش فضاي خانه و محل کارش، جهان بيرون در التهاب جنگي قريب‌الوقوع با عراق است و به‌دليل برخي حمله‌ها به نيويورک و واشنگتن، يأس و نوميدي بر جامعه حاکم شده. او طبق روال همه‌ي روزهاي تعطيلش به همراه همکار قديمي خود براي بازي اسکواش از خانه بيرون مي‌رود؛ اما در راه با ماشينش تصادفي جزئي مي‌کند که وي را با خلافکاري خرده‌پا روبه‌رو مي‌سازد. هنري تشخيص مي‌دهد که اين خلافکار از مشکلات عميق روحي و رواني رنج مي‌برد؛ ولي خلافکار مي‌گويد که هنري او را تحقير کرده است. همين موضوع به‌ظاهر ساده، اتفاق‌هاي عجيب و خشونت‌آميزي براي او به وجود مي‌آورد که شنبه‌اش را از همه‌ي روزهاي سابق عمرش متفاوت مي‌کند. او مجبور مي‌شود که براي زنده نگه داشتن خانواده‌اش از همه‌ي مهارت و توان خويش بهره گيرد. همين پيشامد به رمانِ شنبه کشش و هيجاني دوچندان بخشيده است.