لكه ي دوم / ماجراهاي شرلوك هلمز 15

يک روز صبح زود دو تن از شخصيت هاي مهم سياسي به ديدن شرلوک هلمز آمدند و او را در جريان گم شدن نامه اي بسيار سري و مهم قرار دادند. يکي از آنها لرد بلينگر، نخست وزير انگلستان و ديگري آقاي هوپ، وزير امور خارجه‌‌ي انگلستان بود. آقاي هوپ عنوان کرد که در حدود شش روز پيش يک نامه‌ي فوق العاده محرمانه را از يک ديپلمات خارجي دريافت کرده، آنرا به خانه اش برده و در جعبه اي مخصوص گذاشته؛ اما آن روز صبح وقتي از خواب بيدار شده اثري از نامه پيدا نکرده است. آقاي هوپ همراه همسر و دو پيشخدمت مورد اطمينانش زندگي مي کرد و به هيچ کسي هم مظنون نبود. آقاي هلمز از آن دو مرد خواست تا محتواي نامه را برايش فاش کنند؛ اما آنها ابتدا از اين کار امتناع کردند چرا که در صورت برملا شدن محتواي نامه، ممکن بود بين کشورهاي همسايه جنگي بزرگ دربگيرد و انگلستان هم درگير اين جنگ شود. پس از اصرار هلمز، آنها او را در جريان متن نامه قرار دادند. هلمز با هوش بالاي خود و اطلاعات گسترده اي که در مورد اين گونه پرونده ها داشت، به سه نفر مظنون شد که احتمال مي داد جزو جاسوسان کشورهاي همسايه باشند. او با رفتن به خانه‌ي آقاي هوپ ‌و بررسي صحنه‌ي دزدي در صدد حل ماجرا برآمد اما با خبر کشته شدن يکي از مظنونين احتمالي، پرونده به مسير ديگري افتاد و…