سه داستان (بارتلبي محرر - بنيتو سرينو - بيلي باد بحري)

براي اينکه بتوانيم بارتلبي را بهتر بخوانيم، نخست بايد دريابيم که هرگز معلوممان نمي‌شود بارتلبي کيست يا چه‌کاره است، ليکن دمادم از ما خواسته مي‌شود که از خود بپرسيم ببيني کيست و چه کاره است. بايد متوجّه باشيم که او چه‌بسا هرچيزي بوده باشد، از تکه آب‌آورد انساني و تارک دنيايي آگاه و متقدر گرفته تا تجسّدي الوهي. نخستين امکان را که در نظر بگيريم، به کيفيّت يکسره اندوهبار اين داستان پي مي‌بريم؛ آخرين امکان را که درنظر بگيريم، معلوممان مي‌شود که اين داستان شوخي عجيب و غريبي است و يکي تراژدي تمثيلي.
بروس فرانکلين
همدردي و خوبي ممکن است دو پديدار مرتبط باشند ولي يکي نيستند. با اينکه در«بيلي‌باد» نقش عمده با همدردي است، ولي موضوع داستان خير فراتر از فضيلت و شر وراي رذيلت است و طرح داستان از روبرو شدن اين دو، شکل مي‌گيرد. خبر فراسوي فضيلت همان خوبي طبيعي و شر فراتر از خبث همان «فساد و تباهي به اقتضاي طبيعت» است که بلکي از پستي و شهوت جداست. هيچ‌يک از اين دو صفت جنبه اجتماعي ندارد و دو مردي که اين‌گونه خير و شر را تجسم مي‌دهند به هيچ‌جا در جامعه متعلق نيستند. بيلي‌باد کودکي سرراهي بوده است و شخصيت مخالف او کلاگارت هم معلوم نيست از چه اصل و ريشه‌اي است.
هانا آرنت (کتاب انقلاب)