غار كامليا

از متن کتاب:
«من مي‌گويم در دنياي امروز، بشر با کوله‌باري سنگين از تجربه‌هاي گذشته به جايي رسيده که بن‌بست تمام و کمال است. وقتي پشت سرش را نگاه مي‌کند مي‌بيند در هر راهي قدم گذاشته با شکست روبه‌رو شده.».
کتاب حاضر يازده فصل دارد و مي‌توان آن را يک رمان تاريخي دانست. حميد نامجو پيش از اين در زمينه‌ي نقد و بررسي ادبي فعاليت کرده و در بسياري از مجلات و نشريه‌هاي ادبي نقدهايي منتشر کرده است. اين کتاب اولين اثر منتشرشده‌ي اين نويسنده در ايران است.
غار کامليا داستاني است براساس واقعيت که در گذشته رخ مي‌دهد. داستان زندگي يک دختر جوان و زيبا به نام کامليا که پدر و مادرش در دربار پزشک هستند و جزو خاندان دربار محسوب مي‌شوند. کامليا به دليل يک اتفاق فلج مي‌شود و توانايي راه رفتن را از دست مي‌دهد. اين اتفاق او را به سمت افسردگي سوق مي‌دهد تا اين‌که با پرويز، يک افسر اخراج‌شده، آشنا مي‌شود و اين آغاز دلباختگي و البته راه پرپيچ‌وخمي است که اين دو در پيش مي‌گيرند. پرويز برخلاف کامليا در يک خانواده‌ي معمولي بزرگ شده و فردي مذهبي و آرمان‌گراست و شور عجيبي در سر دارد. کامليا هم به او مي‌پيوندد. پيوند اين دو اعتقادات و شور بي‌منطق بين اين دو را تشديد مي‌کند و آن‌ها را به آدم‌هايي تبديل مي‌کند هماهنگ با آن فضاي آرمان‌گرايانه‌ي دهه‌ي چهل و پنجاه شمسي. آن دو سر ستيز با سلطنت و گاه مدرنيته دارند.