سرينيتي

اليِ عقل‌کل، آمبرِ پرتلاش، توريِ هنرمند، ماليکِ قلدر و هکتور جغله‌ي مردني که همه‌اش تکاليف ماليک را انجام مي‌دهد، کل زندگي‌شان را در سرينيتي، يک شهر کوچک وسط ناکجاآباد، زندگي کرده‌اند. به غير از ماليک که دل توي دلش نيست يک روزي به نيويورک برود، بقيه خيلي دلشان نمي‌خواهد شهر را ترک کنند. اما يک سري اتفاقات وحشتناک و غيرمنتظره همه‌چيز را تغيير مي‌دهد. آن‌ها يکي پس از ديگري سرنخ‌هاي تکان‌دهنده‌اي پيدا مي‌کنند و به اين نتيجه مي‌رسند که هر طوري شده بايد از اين شهر مرموز فرار کنند و به جايي بروند که هرگز پايشان را آنجا نگذاشته‌اند.
پيتر لرانجيس، نويسنده‌ي مجموعه کتاب‌هاي پرفروش عجايب هفت‌گانه درباره‌ي سرينيتي مي‌گويد: «سرينيتي يک شاهکار است! يک ماجراجويي پيچيده و هيجان‌انگيز، در فضايي تکان‌دهنده و در عين حال، باورپذير. داستان يک دوستي عميق و فداکارانه، بين شخصيت‌هايي که در ذهن تو نفوذ مي‌کنند و رهايت نمي‌کنند. يکي از آن کتاب‌هايي که از ترس، چهار ستون بدنت را به لرزه در مي‌آورد و در عين حال، تا سر حد ديوانگي تو را مي‌خنداند. هشدار: اين کتاب آن‌قدر خواندني است که خواندنش موقع انجام دادن کار ديگري، خطرناک است.»
سرينيتي، داستاني پر از هيجان، ماجراجويي، خنده، ترس و تعليق است. داستاني که از دوستي،‌ کارگروهي و تلاش مي‌گويد و خواننده را يک‌نفس تا پايان کتاب دنبال خودش مي‌کشاند.