هري پاتر و فرزند نفرين شده

صحنه پر از جادوگران و ساحران است. آن‌ها درست مانند هر جادوگر و ساحره حقيقي جيغ جيغ مي‌کنند و حرف مي‌زنند. در ميان آن‌ها، جيني، دراکو و رون حضور دارند. بالاي سر آن‌ها، ‌روي صحنه، هرميون و هري هستند. هرميون: نظم رو رعايت کنيد. نظم رو رعايت کنيد. مجبورم طلسم سکوت رو اجرا کنم؟ (او با استفاده چوبدستيش، سکوت را حاکم مي‌کند) خوبه. به اين مجمع عمومي غير عادي، خوش آمديد. خيلي خوشحالم که خيلي از شماها تونستيد حاضر بشيد. الان سال‌هاست که دنياي جادوگري در صلح و آرامش زندگي مي‌کنه. بيست و دو سال از زماني که ولدمورت را در نبرد هاگوارتز شکست داديم مي‌گذره و من با خوشحالي اعلام مي‌کنم نسل جديدي به وجود آمده که خيلي کم درباره مشکلات ميدونه. تا الان. هري.
هري: چند ماهي ميشه که همپيمانان ولدمورت دوباره تحرکاتي رو شروع کردند. ما با ترول‌هايي که در اروپا به راه افتادن، غول‌هايي که از دريا عبور مي‌کنند و گرگينه‌ها که با افسردگي بايد بگم ما ردشون چند هفته قبل گم کرديم، مواجه بوديم. ما نمي‌دونيم اون‌ها کجا ميخوان برن، يا کي اون‌ها رو تشويق به حرکت کرده اما مي‌دونيم که دارن حرکت مي‌کنن و نگران هستيم که اين چه معني ميتونه داشته باشه. در نتيجه از شما مي‌پرسيم که آيا کسي چيزي ديده است؟ چيزي حس کرده؟ اگه چوب جادوتون رو بلند کنيد، نظر تک تک افراد رو خواهيم شنيد. پروفسور مک گوناگال، متشکرم.
پروفسور مک گوناگال: وقتي ما از تعطيلات تابستاني برگشتيم، به نظر مي‌رسيد که به انبار معجون‌ها دستبرد زدن، اما مقدار خيلي زيادي از مواد اوليه گم نشدن، يه مقدار پوست بوم‌اسلنگ و پَر توربال، هيچ کدوم هم از بخش ممنوعه نبودن. ما فکر کرديم کار بدعنقه.