مگه تو مملكت شما خر نيس؟

طوري که انگار دندانش درد بکند يک دستش را به صورتش گرفته بود و در حالي که سرش را به چپ و راست تکان مي‌داد، وارد شد. همين طور با دست به صورتش مي‌زد و مدام مي‌گفت: «واي! آبرومون رفت...» مي‌شناختمش، آدم مبادي آدابي بود. خيلي تعجب کردم از اين که به محض ورود، بي سلام و کلامي، شروع کرد به زدن خودش و گفتنِ «واي! آبرومون رفت...» گفتم: «خوش اومدين. بفرمايين... خواهش مي‌کنم بفرمايين بنشينين...» «آبرومون رفت! پاک آبرومون رفت...!»
با خودم گفتم شايد مصيبتي سرش آمده، شايد هم سر خانواده‌اش. مي‌گفت: «ديگه مي‌خواستين چي بشه؟ يه خرِ گَرو به دو هزار و پونصدليره به يارو فروختن.»
«مَحمَت نُصرَت» (1915-1995) معروف به عزيز نسين، نويسنده، مترجم و طنز نويس تواناي اهل ترکيه است. بدون شک طنزنويسي يکي از سخت‌ترين رشته‌هاي ادبيات جهاني است که کمتر نويسنده‌اي مي‌تواند در اين راستا به طور کامل موفق عمل کند اما عزيز نسين با قلم خود سال‌هاي زيادي عليه ظلم و استبداد نوشت و ظالمان را به سخره گرفت. او با آثار جاوداني‌اش مرزها را در هم نورديد و به نويسنده‌اي فرامليتي تبديل شد. عزيز نسين مي‌گفت: براي من هيچ حدو مرزي متصور نيست و با قلم خود در هر جاي جهان ناله‌اي از انسان‌ها بشنوم آن را به قلم خواهم کشيد و به گوش همه جهانيان خواهم رساند.
مجموعه حاضر گزيده‌اي است از بهترين داستان‌هاي طنز عزيز نسين که مترجم آنها را از کل آثارش انتخاب و ترجمه کرده است.