دوران طلايي دل شكستگي

در اين کتاب و بر اساس انتخاب داوران جايزه، 9 داستان کوتاه قرارگرفته است که همگي آن‌ها به آنتوان چخوف تقديم شده است. بنا بر بيان سرداور اين جايزه در مقاله ابتدايي‌اش در اين کتاب، اين تقديم چندان بي‌ارتباط با کتاب نيز نيست. اگر چخوف در ساختاري زيست مي‌کرده که به دليل شرايط بدني خود از کودکي مطلع مي‌شود که به خاطر بيماري فرصت حيات زيادي ندارد و به همين خاطر با تندترين و صريح‌‌ترين شيوه بياني به ساختار زيستي عصر خود تاخته و به‌نوعي لزوم نوعي تحول‌خواهي و بازآفريني در نگاه انساني را يادآوري مي‌کند، داستان‌هاي اين مجموعه نيز خبر از تولد نگاهي در جهان مي‌دهد که در آستانه زيست در قرن تازه انسان بايد بر ماندن بر آن يا عبور و تغيير دادنش، تصميم بگيرد. به تعبير نويسنده مقدمه اين کتاب در مجموعه حاضر، فرد و جامعه اغلب به‌جاي آنکه در تقابل باشند، در نوعي ارتباط گسست آفرين قرار مي‌گيرند. و در پرتو چنين ارتباطي است که بايد تصميم‌هاي مهم و بزرگي را براي ادامه زيست و حيات خود بگيرند.