آينه‌ها را دوست ندارد؛ اما هميشه اسيرشان مي‌شود. كسي توي آينه هست كه همان نگاه اول گيرش نمي‌اندازد. از روزي كه مارال با مهري به خانه آمد، كسي نشست تو آينه‌هاي دور و بر صفا. صورتش را خوب نمي‌بيند. چيزي محو است با چشم‌هايي كه زل مي‌زنند به صفا. زل مي‌زنند به سياهي چشم‌هاش، كه ديگر برقي ندارند. اين روزها كلافه‌تر از هميشه است. مي‌خواهد اين تيغ لعنتي را بردارد و بكشد به صورتش، آن‌قدر كه خون بزند بيرون از پوست. كاش با سوزش پوست، سوختن دل از يادش برود. كاش مي‌توانست گريه كند. چند سال است گريه نكرده‌ام؟ هيچ‌وقت دل سير گريه نكردم. مرده‌شور مرا ببرد با اين مردانگي كه هميشه بند دو قطره اشك بوده.
زبان فارسي
نويسنده شهره احديت
مؤلف شهره احديت
سال چاپ 1396
نوبت چاپ 3
نوبت ويرايش 0
تعداد صفحات 184
سايز رقعي
ابعاد 14.5 * 21.5 * 1
نوع جلد شوميز
وزن 195
تخفيف ويژه در سايت 10.00
شناسه کالا9789643517434