خواهرخوانده

معرفي كتاب:
ايزابلِ داستان «خواهرخوانده» بايد از ته دل خوشحال باشد، چرا که چيزي نمانده دل زيباترين و خوش‌پوش‌ترين شاهزاده را ببرد. اما او آن دختر زيبارويي نيست که لنگه‌کفش بلورينش را جا گذاشته و شاهزاده دلباخته‌اش شده باشد. او همان خواهر ناتني سيندرلاست که انگشت‌هاي پايش را قطع کرد تا کفش سيندرلا اندازه‌اش شود... کفشي که حالا غرق خون مي‌شود! اين داستان درباره‌ي دختري به نام ايزابل است که قرار است همانند سيندرلا با پوشيدن کفش بلورين زندگي‌اش از اين رو به آن رو شود. اما بهايي که براي به دست آوردن آن خوشبختي مي‌دهد خيلي سنگين‌تر از چيزي‌ست که قابل تصور باشد. نويسنده‌ي کتاب، جنيفر دانلي، در اين اثر داستان دختراني را روايت مي‌کند که شجاعت را به زيبايي ترجيح مي‌دهند، کساني که خودشان را در ميان نامهرباني‌ها و ناملايمي‌هاي روزگار پيدا و تقويت مي‌کنند و کساني که زيبايي را وراي صورت زيبا مي‌بينند.