صندوقچه ي مدفون

معرفي كتاب:
در داستان «صندوقچه‌ي مدفون» مي‌خوانيم که جاش قرار است تابستان را نزد عمه‌اش سپري کند. پيرزني عجيب‌وغريب و گريزان از اجتماع. جاش مطمئن بود که اين تابستان، بدترين تابستاني است که تا به‌حال داشته، اما ظاهر شدن روح يک شکارچي معدن به نام ويلي، همه‌چيز را تغيير مي‌دهد. ويلي به جاش مي‌گويد مدت‎هاست منتظر کسي است که استخوان پايش را که از باقي استخوان‌هايش جدا افتاده، از خاک دربياورد و در کنار باقي استخوان‌هايش دفن کند. تنها در اين صورت است که ويلي آرام مي‌شود. جاش اين درخواست مخوف را مي‌پذيرد، اما حين کندن گورستان قديمي‌، با چيزي بيشتر از چندين قطعه استخوان مواجه مي‌شود: يک جعبه پر از پول! اين جعبه متعلق به چه کسي است؟ و چرا در گورستان دفن شده است؟ کتابي خواندني که پر از ماجراجويي و رمز و راز است. اگر به دنبال داستاني هستيد که هم‌زمان دلهره‌آور، ‌بامزه،‌ هيجان‌انگيز و شايد بعضي‌ جاها غم‌انگيز باشد، صندوقچه‌ي مدفون بهترين انتخاب براي شماست.