گرگي به نام پرسه

معرفي كتاب:
تيزپا توله‌گرگي خوشبخت است که همراه برادرها، خواهرها و پدر و مادرش در قلمروشان زندگي مي‌کند. او هر روز قد مي‌کشد و قوي‌تر مي‌شود و آرزويي ندارد جز اينکه يک روز بتواند مثل پدرش،گله‌ي خودش را داشته باشد و آن‌ها را سير کند. اما با حمله‌ي گرگ‌هاي سفيد به قلمرويشان، خانواده از هم مي‌پاشند و توله‌ها گم مي‌شوند. اين کتاب داستان سفر و آوارگي تيزپا پس از جدايي از خانواده‌اش است. وقتي که ديگر نه گوزني براي خوردن هست و نه آبي براي نوشيدن. تيزپا مار شکار مي‌کند و علف مي‌خورد و به سفرش ادامه مي‌دهد تا سرانجام خانه و پناهي بيابد. کتاب «گرگي به نام پرسه» مخاطب را در هر سني که باشد با خود همراه مي‌کند. خواننده پابه‌پاي تيزپا رها و آزاد در علفزار مي‌دود. مثل او دل‌نگران مادرش مي‌شود و با تيزپا هنگام از دست‌دادن گله‌اش بغض مي‌کند. قصه‌ي تيزپا که بعدها خودش را «پرسه» ناميد، روايتي است از فداکاري و عشق براي خانواده، سرسختي در برابر مشکلات و حفظ روحيه و اميد و ايمان به فردايي بهتر.