گرگ هاي يخي / نبرد آتش و يخ

همه در کشور والسن مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانند که گرگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاي يخي و اژدهايان سوزان دشمنان قسم خورده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند و جدا از هم زندگي مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. وقتي آندرس پسر دوازده ساله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي يتيم به شکل گرگ در مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آيد و خواهر دوقلويش رينا به اژدها تبديل مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، آندرس به شک مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌افتد که آيا با خواهرش نسبت خوني دارد يا نه. اما به هر حال رينا تنها دوست واقعي اوست و هيچ شباهتي به اژدهايان بي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رحم و ظالم ندارد. پس آندرس براي نجات رينا از دست دشمنان قسم خورده بايد وارد آکادمي اولفار شود که جايي براي آموزش گرگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاي جوان است و همه در آنجا ياد مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گيرند وفاداري به گله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ي گرگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها از هرچيزي اهميت بيشتري دارد. اما براي آندرس، وفاداري پيچيده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر از اطاعت از دستورات مافوق به نظر مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد و رفاقت حتي از قدرت تغيير شکل هم قوي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر است.