يوناني خواستار همسري يوناني

فردريش دورنمات نويسنده اي فيلسوف مسلک است. از اين رو به همه رمان هايش (حتي اگر جنايي باشند) شمه اي از جامعه شناسي مي دهد؛ از اين دست رمان هاي اوست: قول و قاضي و جلادش. ولي رمان حاضر، بيشتر يک تمثيل طنزآميز است؛ لطيفه کارمندي خرده پا که در پي خوشبختي خود مي گردد، البته به حق. اما چون سالم و ساده لوح است، اين ساده لوحي مي رود که کار دست اش بدهد.
نقد اجتماعي دورنمات هيچ تعارف و ترحمي نمي شناسد، با اين حال شادابي را از اين رمان نمي گيرد. او پس از پايان تلخ اول، پاياني دوم به آن پيوست مي کند؛ بديهي است اين بار پاياني خوش، هرچند صرفاً به عنوان دل خوشکنک. با وجود اين، حکمت انسان دوستان? او پرده هاي اين داستان را نيز از تسليِ دلنشينِ اخلاقي بي بهره نمي گذارد.