پليد / نشان شده 2

سرازيري سقوط به جهنم هميشه با اشکال خوبي سنگ فرش شده.
من جما بلکبورن، يک سلير هستم. فهميدن اينکه انسان نيستم، تنها آغاز مشکلاتم بود.
بهترين دوستم تيلور و طلسم جاودانگي هر دو گمشده‌اند. وظيفه من پيدا کردن هر دو آن‌هاست. نمي‌دانم به چه کسي مي‌توانم اعتماد کنم و مطمئن هم نيستم بتوانم در اين راه موفق شوم، اما مصمم براي انجام اين کارم يا در اين راه بميرم.
انگار که همه‌چيز به اندازه کافي بد نبود... يک دشمن جديد به شهر آمده که موهبتي با خود دارد ــ موهبتي باستاني که پيشگويي کرده مرزهاي بين خير و شر را از بين مي‌برد. به ظاهر همه‌ي اين‌ها به خون من بستگي دارد. هنوز همه‌ي جواب‌ها را ندارم اما به کشف کردن حقيقت نزديک‌ و نزديک‌تر مي‌شوم. کشف حقيقت در مورد خط خوني‌ام و درباره حقيقت واقعي خودم.
و وقتي مي‌گويم همه چيز را تغيير خواهم داد، حرفم را باور کنيد.