نامه هاي زندان (مروري بر خاطرات)

350,000تومان
تولید کننده: اختران
انبار:
معرفي كتاب:
نامه‌هاي زندان روايتي است دست‌اول و يگانه از رابطه‌ي دو انساني است که هر يک در سويي از ديوار اسير شده‌اند. عاشقانه‌هاي هادي پاکزاد و محترم ميرعبدالله ياني نامه‌هايي که تک‌تک‌شان مهر مامور سانسور زندان را دارند، با اين‌حال در اين نامه‌نگاري‌ها درست زير چشم ماموران دستگاه سانسور و ساواک هر آنچه دو دلداده لازم بود براي يکديگر بنويسند، نوشته‌اند، نامه‌هايي سرشار از اميد به فردايي روشن. نامه‌هايي که طي يک جدايي ده ساله نگاشته شده است، در روزهايي که دو دلداده در انتظار تولد فرزند هستند، يکي به پشت ديوارهاي بلند زندان مي‌رود و آن که بيرون است بايد در خلال نامه‌ها دنياي بيرون را براي معشوق اسيرش بسازد. آنقدر زنده که هادي پاکزاد در پنجمين سال زنداني بودنش از زندان شيراز براي محترم مي‌نويسد: «متي جان... از اين بهتر نمي‌شود... خانه‌ي ما فوق‌العاده عالي اداره مي‌شود و به همين دليل بي‌اندازه ثروتمند و غني است... خانه‌ي کوچک ما پُر از شور عشق و تحرک است، همه براي هم کار مي‌کنيم و به شوق هم خودمان را کامل‌تر مي‌سازيم... خانه‌ي پُر‌نشاط ما رُمان آموزنده و بسيار بسيار شيرين و با‌ارزش است. در خانه‌ي پُرشور ما تکرار رنگ مي‌بازد و تغييرات مثبت محسوس و ديدني‌ست. اين‌جاست که کلبه‌ي خودمان را افسانه‌اي و شيرين درک مي‌کنم و ستاره‌ي آن را که کسي جز همسرم نيست تحسين...» نامه‌هاي محترم ميرعبدالله ياني از پشت اين ديوارها دنياي ديگري را ترسيم مي‌کند، او براي همسرش مي‌نويسد: «من از پشت هزاران ديواري که بين من و تو فاصله افکنده، از تو انرژي و نيرو مي‌گيرم، از تو مي آموزم که صبورانه و پرتوان از زندگي بهره گيرم، بسازم براي آينده‌ي مشترکمان، خلق کنم و راهگشا باشم.» تمام گفت‌وگوهايي که ميان يک زوج شکل مي‌گيرد، اينجا در قالب نامه‌هايي آمده که به ناچار براي رسيدن به دست آن ديگري ماموراني از ساواک آن‌ها را مي‌خواندند و يکي از تاثيرگذارترين اين نامه‌ها لحظه‌اي است که محترم ميرعبدالله ياني در نامه‌اي کوتاه به هادي پاکزاد خبر از فرزند در راهشان مي‌دهد، نامه‌اي که با اين جمله تمام مي‌شود: « نظرت را برايم بنويس.» و از خلال اين نامه‌ها زندگي خانوادگي که جريان دارد پيش چشم خواننده جان مي‌گيرد، زني پر از شور زندگي و کودکي که بزرگ مي‌شود و مردي که پشت ديوارهاي زندان چشم اميد به آينده و تغيير دارد. راوي کتاب هر دوي آنها هستند و کتاب را به ياد فرزندشان بابک پاکزاد روزنامه‌نگار و مترجم فقيد تقديم کرده‌اند که سال گذشته چشم از جهان فرو بست، پسري که در اين نامه‌نگاري‌ها حضور پررنگي دارد و نقطه ثقل زندگي دو انسان در دو سوي ديوار است. محترم ميرعبدالله ياني در يکي از يادداشت‌هاي الصاقي به کتاب از روزي درخشان در زندگي سه نفره‌شان مي‌نويسد: «در تاريخ 30مهر 1356روزنامه‌ها اسامي 131زنداني سياسي را که آزادي‌شان مورد تأييد قرار گرفته بود، اعلام داشتند. در ناباوري نفر صدو‌سي‌ام: هادي پاکزاد زنجاني... فرياد شادي‌مان اوج گرفت... ما آزادي را جشن مي‌گرفتيم... باورمان نمي‌شد!! بابک جان... بريم بابا رو بياريم خونه.. بچه‌ام خيلي دانسته‌هايش زياد بود... همه‌ چيز را ديده‌ بود و شنيده‌ بود.. بابا را خيلي دوست داشت... در جمع خانواده عاطفه و عشق را آموخته بود و حالا مي‌رفت تا در آغوشش آرام گيرد!.»
زبان فارسي
نويسنده محترم ميرعبدالله ياني - هاني پاكزاد
مؤلف محترم ميرعبدالله ياني - هاني پاكزاد
سال چاپ 1402
نوبت چاپ 3
نوبت ويرايش 0
تعداد صفحات 538
سايز رقعي
ابعاد 14.5 * 21.5 * 2.4
نوع جلد شوميز
وزن 595
شناسه کالا9789642071401