من اسپارتاكوس هستم!

مطلبي که نويسنده در اين کتاب مي‌خواهد بگويد شرح چگونگي ساختن فيلمي مانند اسپارتاکوس در دوره‌اي از بروز شکاف و تفرقه در تاريخ کشور است. او درباره ساخت اين فيلم مي‌گويد: فقط تلاش داشتم بر مبناي داستاني که از آن خوشم مي‌آمد بهترين فيلم ممکن را بسازم. هنوز هم اين داستان برايم خيلي جالب است. داوري درباره فيلم را به ديگران مي‌سپاريم. به گمان من اين فيلم ارزش‌هاي خاص خود را دارد و به ساختن آن افتخار مي‌کنم.
جورج کلوني درباره کرک داگلاس مي‌گويد:
«جوهر وجود کرک داگلاس از ماده‌اي بس سفت و سخت ساخته شده است. برخلاف بسياري از کساني که در فيلم‌ها ‌مي‌شناسيم او کارش را با قهرمان‌بازي شروع نکرد. بلکه راه رسيدن او به افتخار بيشتر به راه کساني چون آتيکاس فينچ در فيلم کشتن مرغ مقلد مي‌ماند. او دنبال دردسر نرفت. دردسر او را دنبال کرد... او را يافت... و مثل آتيکاس او همان کاري را انجام داد که بلد بود انجام دهد... کار درست را. کرک داگلاس هم ستاره سينماست و هم تهيه‌کننده فيلم، اما پيش از هر چيز او مردي با شخصيتي استثنايي است. از آن قسم مرداني که در روزگار سختي‌ها و دشواري‌ها پديد مي‌آيند. از آن نوع مرداني که در تيره‌ترين و اندوهبارترين لحظه‌هاي عمر خود در انتظار از راه رسيدن آن‌ها هستيم.»