يخي كه عاشق خورشيد شد

26,000تومان
زمستان تمام شده و بهار آمده بود. گل‌ها و گياهان، يکي يکي سرشان را از خاک بيرون مي‌آوردند.
تکه‌ي يخ کنار سنگ بزرگ نشسته ‌بود. تمام زمستان سرش را به سينه‌ي سنگ گذاشته بود؛ جاي خوبي براي خوابيدن بود. باد سردي که از کوه مي‌وزيد، تن يخ را سفت و محکم کرده بود. تن‌اش شفاف و بلوري شده بود.چند روزي بود تکه‌ي يخ احساس مي‌کرد چيزي تن‌اش را قلقلک مي‌دهد.
يک روز آرام چشم‌هايش را باز کرد و از لابه‌لاي شاخه‌هاي درختي که کنارش بود، نوري ديد. کنجکاو شد و به درخت گفت: «کمي شاخه‌هايت را کنار مي‌زني؟»
درخت با بي‌حوصلگي شاخه‌هايش را کنار زد. تکه يخ چشمش به آفتاب افتاد.
– واي چقدر قشنگ است. چرا تا حالا او را نديده بودم؟!
زبان فارسي
نويسنده رضا موزوني
مؤلف رضا موزوني
سال چاپ 1401
نوبت چاپ 4
نوبت ويرايش 0
تعداد صفحات 16
سايز خشتي
ابعاد 22 * 22 *
نوع جلد شوميز
وزن 0
شناسه کالا9789643915506