درآمدي بر معني‌شناسي

نوشته حاضر با هدف معرفي اجمالي مهم‌ترين نكات مورد بحث در دانش معني‌شناسي و به شيوه درسنامه تدوين گرديده است .در فصل نخست، تعريفي از معني‌شناسي به دست داده شده است .آنچه در اين فصل آمده مبتني بر سنتي است كه تاكنون در معني‌شناسي بدان توجه شده‌است .فصل دوم به دو حوزه عمده "مطالعه معني"، يعني "مطالعه دلالت برون زباني يا دلالت مصداقي "و "مطالعه دلالت درون زباني يا دلالت مفهومي "اختصاص يافته است .فصل سوم كتاب مربوط به بحث درباره زبان و انديشه و رابطه اين دو نسبت به يك ديگر است .مباحث فصل چهارم درباره روابط مفهومي و معرفي انواع آن است .در اين فصل صرفا به روابط مفهومي در سطح "واژگان زبان "توجه شده و طرح روابط معنايي در سطح "جمله "در فصل پنجم مطرح گرديده است .در اين فصل، رابطه مفهوم جمله با روابط مفهومي و مصداق‌هاي جهان خارج، تشريح مي‌شود .فصل ششم به بحث درباره معني‌شناسي كاربردي اختصاص يافته است .نويسنده در اين فصل، ضمن معرفي بافت بروني زبان يا بافت موقعيتي، به شاخص‌ها، جايگزين‌ها، شناخت‌ها و بافت در گفت و گو اشارتي نموده است .فصل هفتم به حوزه‌هاي معنايي و معرفي آراي طراحان اين فرضيه مربوط مي‌شود كه طي آن حوزه‌هاي معنايي از دو منظر "در زماني "و "همزماني "بررسي مي‌گردد . مطالب فصل هشتم به اختصار درباره مسئله دلالت چندگانه است كه در آن به تمايز ميان ابهام و ايهام، نيز گونه‌هاي ابهام و سطوح تحليل آن اشاره شده است .مطالب فصل نهم و دهم درباره دو فرآيند "هم‌نشيني معنايي "و "جانشيني معنايي "است .در فصل يازدهم به فرضيه "طرح مولفه‌هاي معنايي "اشاره شده است .مطالب فصل دوازدهم شامل معرفي اجمالي "معني‌شناسي منطقي "است و در فصل سيزدهم نيز نكاتي درباره "معني‌شناسي شناختي "ذكر گرديده است .نويسنده در اين دو فصل به دو رهيافت در مطالعه معني براي آنان كه دلالت مصداقي را مبناي كار قرار داده اشاره نموده است .در پايان هر فصل، منابعي براي مطالعه بيشتر ذكر گرديده ضمن آن كه "كتابنامه "و نمايه در انتهاي كتاب درج گرديده است .