خداي جنگ

God Of War
204,000تومان
تولید کننده: پرتقال
انبار:
الهه آتنا با زرهش جلوي آينه برنز ايستاد، تيري داخل کمانش گذاشت و زه آن‌را به‌آرامي کشيد. تمام حرکاتش را در آينه با دقت تماشا مي‌کرد. آتنا آرنج راستش را به‌آرامي بالا برد. هر حرکت بي‌مورد مي‌توانست موجب خطا رفتن تير شود. در همه‌چيز به دنبال کمال بود، حتي در ژست خودش، الهه­ي جنگجو. زه محکم بسته‌شده را به عقب کشيد، انقباض بازوانش را احساس کرد. حسش قوي بود، تمام پيرامونش را تحت کنترل داشت. کمي چرخيد، تصويرش را در آينه ديد، دستش را تا شقيقه‌اش بالا آورد و کمان را به سمت قاليچه‌اي که سقوط تروي روي آن نقش بسته بود، گرفت. تير از دستانش رها شد و به قاليچه، ميان چهره‌ي پاريس، شاهزاده­ي تروي نشست. با خود انديشيد: چه قهرمان ضعيفي! انتخاب بدي هم نکرده بود. خطرهاي بسياري به خاطر حفظ المپ بعد از غيرقابل‌کنترل شدن برادرش، آرس به جان خريده بود. آيا کريتوس هم هنگام پرتاب تير از کمان همان مکث را کرد؟ درنگ کرد؟ اطمينان داشت؟ برخلاف هميشه، آتنا کمي وحشت در وجودش داشت. آيا همه‌ي دسيسه‌هايش با شکست مواجه مي‌شد و آرس باز با شگرد خردمندانه‌اش همه‌چيز را به دست خواهد گرفت؟ چرخيد، تير ديگري داخل کمان گذاشت، زه را آن­قدر کشيد که کمان طلايي‌رنگ خم شد. کمي فکر کرد، سپس به‌آرامي زه را رها و به حالت قبل برگرداند و تير را پرتاب نکرد. با نهايت گستاخي، اغواگرانه بر تخت شرابي‌رنگش روي ابرها، مانند جوان زيباي دل‌انگيزي نشسته بود. باوجود تير آتنا که به سمت پيشاني‌اش نشانه رفته بود، لبخند ظالمانه و متقلبانه‌اي بر لبانش داشت. او گفت: «از ديدنت خوشحالم، داري موفقيتت رو جشن مي‌گيري، درسته؟ مي‌دوني چي اين مناسبت رو خيلي خاص مي‌کنه؟ اون بکارت ابدي خودت رو بخراشي. اِنقدر تشريفاتي رفتار نکن. اِنقدر تشريفاتي نباش. بيا قلمروي بي‌انتها رو بگرديم. من گردشگر خوبي هستم و مي‌تونم در راه‌هاي ناشناس کمکت کنم.»
زبان فارسي
نويسنده متيو وودرينگ استوور - رابرت ئي. واردمان
مؤلف متيو وودرينگ استوور - رابرت ئي. واردمان
مترجم محمد ورزي
سال چاپ 1401
نوبت چاپ 4
نوبت ويرايش 0
تعداد صفحات 355
سايز رقعي
ابعاد 14 * 19 * 2
نوع جلد شوميز
وزن 280
تخفيف ويژه در سايت 10.00
شناسه کالا9786004627641