شب هزار و دوم و افسانه هاي ديگر

25,000تومان
تولید کننده: پيدايش
انبار:
درخواست زنجير باکشيد همان‌قدر غيرممکن بود که جمع‌کردن آب در غربال. آوردن يک سيب طلا از باغ هسپريديس آسان‌تر بود. پلانگون کينه‌جو اين را خوب مي‌دانست؛ باکشيد چطور حاضر مي‌شد به‌خاطر رقيبش از آن زنجير چشم بپوشد، از حاصل تمام عمرش، از گنجينه بي‌همتايش، از تنها منبع درآمدش در روزهاي سخت؟ اين درخواست در حکم يک مرخصي بي‌انتها براي ستسياس جوان بود. پلانگون ديگر نمي‌خواست او را ببيند.
با اين حال ستسياس تصميم نداشت دست از پلانگون بردارد. تمام تلاش‌هايش براي ديدن او و حرف‌زدن با او بي‌فايده بود. با وجود تمام کنايه‌هايي که بردگان پلانگون نثارش مي‌کردند و تشت‌هاي آب کثيفي که به نشانه تمسخر بر سرش مي‌ريختند، باز هم نمي‌توانست جلوي خود را بگيرد تا مثل يک سايه اطراف خانه پلانگون سرگردان نگردد.
ولي بالاخره تمام توانش را جمع کرد و به سمت پيره به راه افتاد، آنجا يک کشتي يوناني يافت که به طرف ساموس حرکت مي‌کرد. نزد ناخداي کشتي رفت و از او خواست تا همراه‌شان راهي شود. ناخدا يا به نظرش رسيده بود او پسر خوبي است، يا به خاطر آن سه سکه طلايي که کف دستانش گذاشته بود، هرچه که بود بي‌هيچ مشکلي راضي شد.
لنگر را کشيدند، پاروزنان، برهنه و تنومند، روي صندلي‌هاي‌شان به شکلي موزون خم و راست مي‌شدند و کشتي به راه افتاد.
زبان فارسي
نويسنده تئوفيل گوتيه
مؤلف تئوفيل گوتيه
مترجم نازنين عرب
سال چاپ 1399
نوبت چاپ 1
نوبت ويرايش 0
تعداد صفحات 128
سايز رقعي
ابعاد 12 * 19 * 0.6
نوع جلد شوميز
وزن 110
تخفيف ويژه در سايت 10.00
شناسه کالا9786222440169