فرار به جابلقا

25,000تومان
تولید کننده: سوره مهر
انبار:
لال مي‌شوم و تنم عين برگ درخت بيد مي‌لرزد. باز سکسکه لعنتي! بابا، عين پلنگ، خيز برمي‌دارد طرفم. براي شادي روحم، فاتحه مي‌خوانم. آقاي اميني، معلم فارسي، عين شير، سپر ميشود جلويم.نترس کريم! با پدرت صحبت ميکنم. پشتش پناه مي‌گيرم. بابا دستي به موهاي بلند جوگندمي‌اش مي‌کشد و تيزي نگاه را ول ميدهد توي صورت معلمم. آقاي اميني، خونسرد، به بابا ميگويد: «عذر ميخوام دخالت ميکنم؛ معلم پسرتونم. »بابا طوري دورش ميزند و سمتم مي‌آيد که انگار او را نمي‌بيند! آقاي اميني راهش را مي‌بندد.
زبان فارسي
نويسنده اكبر صحرايي
مؤلف اكبر صحرايي
سال چاپ 1398
نوبت چاپ 1
نوبت ويرايش 0
تعداد صفحات 191
سايز رقعي
ابعاد 12.5 * 19 * 1.2
نوع جلد شوميز
وزن 145
شناسه کالا9786000328764