ناگهان کله‌اش که مثل کف دست صافِ صاف شده بود و مثل نورافکن برق مي‌زد، به خارش افتاد و خاريد و خاريد و بابام هي چرخيد و چرخيد و هي سرش را خاراند و خاراند تا کله‌اش مثل لبو شد. از آن به بعد هر وقت که کله‌ي بابام مي‌خاريد و او راه مي‌رفت و مي‌چرخيد و کله‌اش را مي‌خاراند، فکرِ بکري به ذهنش مي‌رسيد و بلافاصله مشغول مي‌شد تا فکرش را عملي کند.
کم‌کم همسايه‌ها هم از موضوع باخبر شدند و آمدند که از فکرهاي بکر و اختراع‌هاي بابام که نتيجه‌ي خارش و چرخشش بود، استفاده کنند و اين شد که بابام شد آقاي چرخشي و مامان هم، مامان چرخشي و خواهرم، چرخان و من هم چرخون.
زبان فارسي
نويسنده طاهره ايبد
مؤلف طاهره ايبد
سال چاپ 1398
نوبت چاپ 2
نوبت ويرايش 0
تعداد صفحات 108
سايز رقعي
ابعاد 13 * 20.5 * 0.5
نوع جلد شوميز
وزن 125
شناسه کالا9786000105549