آرتور شوپنهاور


 

او در شهر دانزيگ در پادشاهی پروس (گدانسک در لهستان امروزی) از پدری هلندی و مادری آلمانی زاده شد.
 شوپنهاور ۱۷ سال بیشتر نداشت که پدرش خودکشی کرد و بعد از آن مادرش به وایمار رفت. مادر وی نویسنده بود اما به پسر مهری نداشت و به زودی مادر و پسر از هم جدا شدند. وی در حقیقت مهر مادری را نچشیده بود و البته این امر در عقاید او مؤثر افتاده بود. شوپنهاور با ازدواج مجدد مادرش مخالف بود و همین امر باعث شد فلسفه او حاوی عقایدی نیمه حقیقی در مورد زنان باشد. رابطه مادر و فرزند مدتی رسمی و بدور از نزاع بود اما مادرش که از گوته شنیده بود او مرد بزرگی خواهد شد، با انداختن او از پله‌ها به رابطه مادر و فرزندی پایان داد. او طالب نام و شهرت بود.

 در سی سالگی (۱۸۱۸) کتاب مهم خود را به نام «جهان اراده و نمایش است» منتشر كرد اما این کتاب مورد توجه قرار نگرفت و شوپنهاور از فاضلان معاصر خود سخت رنجید. شانزده سال پس از انتشار کتاب به شوپنهاور اطلاع دادند قسمت اعظم نسخ چاپی کتاب را به جای کاغذ باطله فروخته‌اند.

 شوپنهاور تا آخر عمر ازدواج نکرد و ازدواج را مسئولیتی احمقانه می‌دانست مردی که شجاعانه پیشتازی فکری را بر عهده داشت، در ۲۷ سال آخر عمرش یک برنامه کاری خودساخته و سخت مثل برنامه زندانیان برای خودش طراحی کرد. او هر روز ساعت هفت بیدار می‌شد، حمام می‌کرد و بدون اینکه صبحانه بخورد بی‌وقفه تا ظهر می‌نوشت. سپس فلوت می‌زد او این کار را خیلی خوب انجام می‌داد اما تنها برای لذت بردن خودش می‌نواخت و خود را به یک نهار گران‌قیمت در بهترین هتل فرانكفورت که انگلیشر هوف نام داشت مهمان می‌کرد. نهار خوردن او خیلی طول می‌کشید و اغلب تنها نهار می‌خورد اما گاهی هم با مهمانان خارجی فرهیخته هتل یا افسران ارتش گپ و گفتی می‌کرد. او سپس به کتابخانه می‌رفت تا روزنامه‌ها را -ترجیحاً تایمز لندن بخواند. سپس یکی از پودل‌هایش معمولاً آن یکی که نام سانسکریت آتمن داشت را برمی‌داشت و قدم می‌زد.

وقتی تنهاتر شد، هنگام راه رفتن با خودش غرولند می‌کرد بعد از قدم زنی و پیش از برگشت به خانه امکان داشت تنهایی به یک سالن اجرای موسیقی یا کنسرت برود. اگر در طول روز حرف زدن با دیگران او را خسته کرده بود در را روی هیچ‌کس باز نمی‌کرد و ساعت ده شب هم می‌خوابید.
شوپنهاور در ۷۲ سالگی و در حالیکه به خوردن صبحانه مشغول بود و سالم به نظر می‌رسید، درگذشت.



بخشی از آثار این نویسنده در پردیس کتاب