چشمه ي جادو / هزار و يك افسانه 1

80,000تومان
تولید کننده: محراب قلم
انبار:
چرتان و پرتان دختر زيبايي داشتند به اسم گلاله که همه ي جوان هاي ده عاشقش بودند. من هم عاشقش بودم و برايش مي مردم. توي ده ما چشمه اي بود که گلاله، هر صبح و غروب، کوزه به دوش به آن جا مي رفت و آب بر مي داشت.
ما هم به بهانه هاي مختلف مي رفتيم تا آن جا او را ببينيم.
روزي پسر حاکم به ده ما آمد و او را ديد و يک دل نه، صد دل عاشقش شد. هفت شب و هفت روز جشن گرفتند و گلاله را به عقد پسر حاکم درآوردند. آن شب ما از غصه تا صبح نخوابيديم.
اين بود و بود، تا دل چرتان و پرتان براي دخترشان تنگ شد و دو سه تا نان تنوري توي سفره پيچيدند و به طرف قصر حاکم رفتند.
به دخترشان رسيدند و ديدارها را تازه کردند. دختر از ديدن سفره ي نان پدر و مادرش ناراحت شد و براي اينکه شوهرش بويي نبرد، سفره را پنهان کرد و به جاي آن سفره ي گران قيمتي خريد و به شوهرش نشان داد…
زبان فارسي
نويسنده محمدرضا شمس
مؤلف محمدرضا شمس
سال چاپ 1397
نوبت چاپ 1
نوبت ويرايش 0
تعداد صفحات 522
سايز وزيري
ابعاد 19 * 23.5 * 4
نوع جلد شوميز
وزن 800
شناسه کالا9786004133074