كتاب فروشي سر نبش

نينا ردموند دلال ازدواج ادبي است. رساندن خواننده به کتابي مناسب هم مايه‌ي اشتياق اوست و هم مايه‌ي اشتغالش. يا دست کم چنين بود. تا روز پيش، او کتابداري در شهر شلوغ و پلوغ بود. اما اکنون شغلي که به آن عشق مي‌ورزيد ديگر وجود ندارد.
نينا، که مصمم است زندگي جديدي براي خود دست‌و‌پا کند، به دهکده‌اي خواب‌آلود در فرسنگ‌ها دورتر نقل مکان مي‌کند. در آنجا خودروي وني مي‌خرد و آن را تبديل به کتاب‌فروشي سيار مي‌کند و سوار بر آن از محله‌اي به محله‌ي ديگر مي‌رود و با استفاده از نيروي قصه‌گويي، زندگي‌هاي فراواني را تغيير مي‌دهد...