داستان يك روح

دنيل اندرسون سيزده ساله باور نمي کند داستان هاي ديوانه وار بردي ميسون درباره جادوگر ارواح که در تپه براوست زندگي مي کند حقيقت داشته باشد. او به اين نتيجه رسيده است که بردي احتمالا فقط سعي در ترساندن او را دارد. . .
اما خواهر هفت ساله دانيل ، اريکا ، بيشتر و بيشتر در اين ماجرا وارد مي شد و با عروسک خود شروع به صحبت مي کند. روزي که خواهرش به جنگل رفت، او ناپديد شد . او مي داند چيزي به طرز وحشتناکي اشتباه است. آيا واقعا اين موضوع کار جادوگر است ؟ آيا اريکا "گرفته شده" است؟