رفيق دن كاميلو

از متن كتاب:
حوالي ظهر دوشنبه، با رسيدن روزنامه‌ها، خبر مثل بمب منفجر شد. يکي از اهالي دهکده جايزه‌ي ده ميليون ليري شرط‌بندي فوتبال را برده بود. روزنامه‌ها نوشته بودند نام برنده پِپيتو اسبِتزِگوتي است، ولي کسي با چنين اسم غريبي در آن حوالي زندگي نمي‌کرد.
مسئول فروش اوراق شرط‌بندي، که جمعيت کنجکاو محاصره‌اش کرده بودند، با درماندگي دست‌هايش را به اطراف باز کرد و گفت: «من يکشنبه توي بازار کلي بليط به اهالي دهکده‌هاي اطراف فروختم. لابد طرف يکي از اونها بوده. ده ميليون لير شوخي نيست! يارو حتماً آفتابي مي‌شه!»
اما هيچ‌کس آفتابي نشد، و دهکده کماکان در تب‌و‌تاب به‌سر مي‌برد، چون مـردم مطمئن بودند که مسئله‌ي بوداري دربـاره‌ي اسم آن فرد هست.