پسري كه اسب آتيلا را ربود

پسري که اسب آتيلا را ربود دومين رمان ايبان رپيلا نويسنده‌ي معاصر اسپانيايي است. او پس از کتاب اولش (يک کمدي پليد) اينک به سراغ روايتي استعاري از دو برادر به نام‌هاي کوچک و بزرگ رفته که در چاه ويلي گرفتار شده‌اند و از هر آن‌چه دور و برشان هست تغذيه مي‌کنند تا در کشاکش براي بقاء با جنون بجنگند و تسليم تاريکي نشوند.
از متن كتاب:
« … براي آدم هايي که شيفته ي شورشند و از بي تفاوتي در برابر هشدارهاي روح نقادشان عاجز، اسارت طولاني مدت کارگر نمي افتد: شورشگر را چندين سال در قفسي محبوس کن؛ يا از آن مي گزيرد يا با زبردستي تمام و يا با کمک خرت و پرت هاي دم دستش خودش را مي کشد و يا وقتِ گذشتن از ميله هاي آهنين بر اثر تکه پاره شدنِ بدنش مي ميرد. مشکل اصلي اما طبيعت زاياي اين عصيانگران است؛ طبيعتي که در بطن آگاهي بشر جا خوش کرده: يکيشان که مي ميرد، دو تاي ديگر جاي خالي اش را پر مي کنند…»