بابا برايم يک گنجشک نقاشي مي کند. نوک گنجشک به سينه اش چسبيده است و چشمهايش روي بالهايش هستند. دلم براي بابا مي سوزد و گريه مي کنم. بابا حتي نمي تواند يک گنجشک بکشد. او سالهاست که نمي بيند …
ديروز بابا مثل قناري قشنگم مريض شده بود و امروز تب کرده است. چند نفر از دوستانش قرار است او را به بيمارستان ببرند. اما شب که مي خوابم، بابا را در يک باغ بزرگ و سبز مي بينم پر از صداي پرنده و… .
زبان فارسي
نويسنده راضيه دهقان سلماسي
مؤلف راضيه دهقان سلماسي
سال چاپ 1396
نوبت چاپ 2
نوبت ويرايش 0
تعداد صفحات 28
سايز خشتي
ابعاد 21 * 21 *
نوع جلد شوميز
وزن 0
تخفيف ويژه در سايت 10.00
شناسه کالا9786000103644