شاهدخت شريفه و والتر جوان

شريفه گفت: براي تو روز دون شب معنايي دارد؟ پادشاه پاسخ داد: نه. روز زماني لذت دارد که گرماي خود را در غروب به خنکي شب ببخشد. آرامش شب است که ما را براي کار در روز آماده مي‌کند. شريفه که منتظر اين پاسخ بود، گفت: اگر روز بدون شب معنايي ندارد، پس مردان هم بدون زنان، مانند بودن روزي است که به آرامش و خنکاي شب نمي‌رسد. شاه حامد که منظور شاهدخت را فهميده بود، خنده‌اي بلند سر داد و گفت: حالا تو بگو! معناي شب بدون روز چيست؟ شريفه دوباره با خنده‌اي ملايم گفت: شب هم بدون روز معني ندارد. شب و روز درست مانند زن و مرد، به هم وابسته‌اند…