فلسفه و جامعه و سياست

لُب کلام همان است که فولادوند در مقدمه گفته است:«سياست بنياد تشکيل جامعه، و فلسفه شالوده‌ي انديشه‌ي سياسي در ساختن و شکل دادن به‌زندگي اجتماعي است». به‌بيان ديگر فلسفه، جامعه و سياست سه يارِ جدايي‌ناپذير هستند که با کمک يکديگر رشد مي‌کنند و حيات بالندگي‌شان نيازمند اين هم‌زيستي است: جامعه‌اي شکوفا نمي‌شود مگر با سياستِ هدايت‌گري که راهنماي آن باشد و سياست براي کاربردي شدن به‌فلسفه‌اي روشن‌گر محتاج است. کتاب‌ِ فلسفه و جامعه و سياست مشتمل بر سي‌و‌شش مقاله است که موضوعات مطروحه‌ي خود را با جداسازي مهم‌ترين عوامل تشکيل‌دهنده ي ارکان اصلي بحث، تقسيم‌بندي کرده است. موضوعاتي نظير ارتباط آزادي و ارزش‌هاي اجتماعي، رويارويي اسلام و غرب، نگاه روشن‌فکران به موضوع سياست، اخلاقِ سياسي و نقش سياست در شکل‌گيري و سقوط يک جامعه. آنچه در کتابي اين چنين، مهم‌ترين عامل توجه و مورد تاييد قرار گرفتن است، نامي‌ست که به عنوان گرد‌آورنده و مترجم بر کتاب نقش مي‌بينند و نام عزت‌الله فولادوند به عنوان يکي از وزنه‌هاي سنگينِ ترجمه آثار ارزشمند فلسفي، نامي قابل اعتماد است. در هر صورت چنان که مشخص است خيل مقالات کتاب، اين شکل از برخورد با کتاب را پيش پاي خوانندگان مي‌گذارد که به‌فراخور دل‌مشغولي‌شان ‌سراغ دسته‌اي خاص از مقالات بروند و خواندن دسته‌ي ديگر را به‌زماني ديگر موکول کنند. بديهي است که خواندن نظرات کارل پوپر در موضوع برخورد فرهنگ‌ها ممکن است براي کسي که دل بسته‌ي کثرت‌گرايي است، جذابيت بيشتري نسبت به نظرات کلي نگر توماس مان در نامه‌اي به‌تاريخ داشته باشد(و همين طور برعکس).با اين حال خواندن تمامي مقالات کتاب خالي از لطف نيست به خصوص که با آنها به‌شکل تخصصي برخورد نکنيم. در اين حالت، فلسفه و جامعه و سياست مملو از نظرات روشن ساز و کاربردي خواهد بود که برخي از بزرگان اين سه عرصه ابراز داشته‌اند و فهم ما را نسبت به مسائل پيران‌مان از دلايل بروز جنگ‌ها بگيريد تا فهم ما از مفهوم آزادي بالا خواهد برد.خوشبختانه کتاب پيش رو اثري متنوع است که مي توانيد از هر گلي بويي در آن بيابيد.