بفرماييد عينك مادام سوسكه / مجموعه اگرهاي جادويي

داستان خاله سوسکه را همه شنيده ايم و نامش تقريبا براي همه اشناست. اينبار داستان خاله سوسکه در قالب جديد و در زمانه ي مدرن اتفاق مي افتد او ديگر عوض شده و دوست ندارد کسي خاله سوسکه صدايش کند؛ حالا ديگر دوست دارد همه مادام سوسکه صدايش کنند به همين خاطر خاله را از اول اسمش که داخل شناسنامه است با تف پاک مي کند. او با عينک دودي که به چشمش زده خيلي از خودش خوشش مي آيد. مادام سوسکه تصميم مي گيرد از آن دستشويي قديمي به جاي جديدي برود ولي همه ي دوستانش دلشان مي خواهد او بماند. اما او آنها را مسخره مي کند، و به شمال شهر مي رود و داخل يک توالت فرنگي ساکن مي شود. سوسک هاي آنجا کت و شلواري هستند و موبايلشان بلوتوث دارد. يک روز سوسي تيپ مي زند و به خيابان مي رود کلي مي چرخد تا اين که يک موش جلوي راهش سبز مي شود و از او خواستگاري مي کند اما سوسي به او ميخندد چون او عينک ندارد و …