بيداري ريشه

ريشه كوچولو، نماد آگاهي كال و ناپخته‌ي آدميان بي‌تاب است. هر يك از ما زمان‌هايي كه درگير اضطراب، كينه، خشم و هراس هستيم، همچون ريشه‌اي بي‌قرار، خاك مهربان اطرف‌مان را به تاريكي و سردي محكوم مي‌كنيم: غافل از اين كه اگر به‌جاي ترس و بي‌تابي، جرات كنيم و ياد بگيريم كه لحظه‌ي اكنون را عميق‌تر كاوش كنيم، در درون به جشني ابدي خواهيم رسيد. درست مثل ريشه كوچولو كه به كمك خرد خاك و اشتياق خورشيد از بي‌تابي به بيداري رسيد. اين نوشته در دو جلد تنظيم شده است: 1 - بي‌تابي ريشه 2 - بيداري ريشه ريشه كوچولو در مسير تحول خود از عشق، هستي، خودشناسي، ريشه‌هاي ديگر، دشواري‌ها، هوس، طوفان و بيراهه عبور مي‌كند و سرانجام به شادي و آرامش مي‌رسد. هر فصل از اين نوشته پس از قصه‌درماني، مباحث روانشناسي همان فصل از داستان را شرح مي‌دهد. براي روشن شدن مفاهيم قصه از: - حكايت‌هاي آموزنده - شرح كيس‌هاي واقعي در جلسات مشاوره - اشعار مولانا - شرح و نقد فيلم‌هاي مشهور تاريخ سينما - عبارات تاكيدي - تمرين‌هاي كاربردي استفاده شده است. ما نيز مي‌توانيم مثل ريشه كوچولو از دنياي پرهياهوي مزرعه فراتر برويم، به جشن باشكوه پايين‌هاي خاك وجودمان راه باز كنيم و سرانجام، بر موسيقي جشن، اثري جاودان بر جاي گذاريم.