سوگ نامه بوئنوس آيرس

بوئنوس‌آيرس؛ 1976. مخالفان حکومت هر روز دستگير، ناپديد، تبعيد يا اعدام مي‌شوند. مارتين بن، روزنامه‌نگار آمريکايي، در سال 1970 به آرژانتين‌ آمده و با کارلوس، همسرش، سيسيليا و دخترشان، تِرِسا، آشنا و به آن‌‌‌‌ها نزديک‌ مي‌شود. کارلوس، که يک نمايشنامه‌نويس است و انگار توسط نيروهاي غيبي هدايت‌ مي‌شود، توانايي اين را دارد که در روياهايش موقعيت مکاني و سرنوشت ناپديدشدگان را ببيند و به خانواده‌هايشان خبر بدهد. سيسيليا هم که مثل مارتين خبرنگار است، بعد از نوشتن يک مقاله تندوتيز عليه دولت‌‌‌‌، به‌همراه دخترش ربوده مي‌شود. کارلوس هرچه سعي مي‌کند نمي‌تواند جاي همسر و دخترش را بفهمد و هربار که در رويايش آن‌ها را مي‌بيند، رويا نيمه‌کاره مي‌ماند. بالاخره پس از پيگيري سرنخ‌هاي فراوان، سيسيليا را مي‌يابد اما خبري از دخترش نيست. اين سه با کمک هم در صدد يافتن ترسا برمي‌آيند؛ البته اگر او هنوز زنده باشد!