فراري

کتاب «فراري»، داستان مردي به نام سايمون گرين، يک مشاور مالي‌ست که دختر بزرگش، پيج، درگير اعتياد به مواد مخدر شده و همراه مردي به نام آرون که ده سال از خودش بزرگ‌تر است، از خانه رفته. آغاز داستان، جايي‌ست که سايمون پس از مدتي جستجو، دختر گم‌شده‌اش را مي‌بيند.دختر در حالت نشئگي در پارک گيتار مي‌زند تا از مردم انعام بگيرد. سايمون تلاش مي‌کند متقاعدش کند که دوباره نزد خانواده برگردد. اما دختر فرار مي‌کند و سايمون براي بازگرداندن او وارد مسيري مي‌شود که پر است از چيزهاي غيرمنتظره. در اين مسير، قتل‌هايي اتفاق مي‌افتد و رازهايي وجود دارد که سايمون براي نجات دخترش بايد آن‌ها را کشف کند.
در رمان «فراري» نويسنده توانسته از يک الگوي روايي مرسوم استفاده کند اما داستاني جديد و جذاب پديد بياورد که هم با ويژگي‌هاي فرهنگي امروز هماهنگي داشته باشد و هم به شکل جذابي غيرمنتظره باشد. يکي ديگر از ويژگي‌هاي برجسته‌ي اين اثر، توانايي بالاي نويسنده در پرداخت شخصيت‌هاي متعدد چندلايه و استفاده از ديالوگ‌هاي دقيق و به جا است. به طور کلي اين اثر موفق شده تا نظرات مثبت زيادي از خوانندگان و منتقدان مختلف را به خود جلب کند.
در بخشي از اين کتاب مي‌خوانيم: در مزارع توت‌فرنگي اصلا توت‌فرنگي پيدا نمي‌شد و يک قطعه‌زمين دوونيم جريبي محصور را هم به‌سختي مي‌توان مزرعه ناميد، چه برسد به اين‌که از اسم جمع استفاده کنيم و به آن مزارع بگوييم؛ اما اين اسم از معني (لغوي) کلمه گرفته نشده بود، بلکه برگرفته از نام آهنگ گروه بيتلز بود. مزارع توت‌فرنگي محوطه‌اي مثلثي‌شکل در خيابان هفتادودوم و ضلع غربي سنترال پارک است که ياد و خاطره‌ي جان لنون را که در خيابان به ضرب گلوله کشته شد، زنده نگه مي‌دارد. در مرکز اين بناي يادبود يک موزاييک گرد از سنگ‌هاي جواهرنشان قرار دارد که در وسط آن نوشته‌ي ساده‌اي ديده مي‌شود: تصور کن!