موميايي رو بردار و الفرار / برادران واويلا 4

the riot brothers never stop
35,000تومان
تولید کننده: حوض نقره
انبار:
مي خواستيم از پله ها بالا برويم که شنيديم کسي از پله ها پايين مي آيد. قلب هاي مان تند تند مي تپيد. با عجله پشت سطل آشغال ها پنهان شديم و منتظر مانديم.
من نمي دانم در آن لحظه، آمليا و ارويل داشتند به چه فکر مي کردند، ولي ذهن من دائم داشت به سمت آن موميايي با چشم هاي فرورفته منحرف مي شد.
ارويل هم بايد به همان چيزها فکر مي کرد، چون با چشم هاي بسته و يواشکي گفت: «اگه همون موميايي گم شده س به من هم بگين. من نمي تونم ببينم.»
در پلکان آهسته باز شد. آيا او عضوي از انجمن مرده هاي زنده بود و بوي گوشت گنديده مي داد و مي خواست به سمت ما، قرباني زامبي ها، بيايد و ما را به دنياي مرده ها ببرد؟
آمليا دوربينش را بالا گرفت.
بوي عجيبي از لاي در غژغژي به مشام مان رسيد. بوي گوشت گنديده نبود. بيش تر شبيه… کرم بعد از اصلاح بود.
گويات هايک وارد شد!
چيزي نمانده بودکه از خنده نقش زمين شوم. با آرنج به آرويل زدم. او هم با باز کردن چشم هايش تقريبا نقش بر زمين شد.
به عنوان يک قلدر، ظاهرش عجيب شده بود. اول از همه، او لباس خيلي قشنگي پوشيده بود، از آن مدل لباس هاي صاف و صوفي که تا بالا دکمه داشت. کدام عاقلي براي تعطيلات تابستاني، چنين لباسي مي پوشد؟ دوم اين که کفش راحتي جلوباز پوشيده بود و پاهايش خيلي تميز بودند. بدتر از همه اين ها، او طوري بو مي داد که انگار شيشه ي کرم بعد از اصلاح بابايش را روي سرش خالي کرده بود.
گوليات همه جا را نگاه کرد، بعد برگشت به طرف پلکان و رفت. ما تا زماني که ديگر صداي پايش شنيده نشد، ساکت مانديم.
من اعلام کردم: «جاسوس، گوليات هايکه!»
ارويل گفت: «و يه چيزيش شده، رفتارش مثه هميشه نبود. اون حتي شبيه خودش هم نبود.»
زبان فارسي
نويسنده ماري آماتو
مؤلف ماري آماتو
مترجم مهناز ايلدرمي
سال چاپ 1398
نوبت چاپ 2
نوبت ويرايش 0
تعداد صفحات 180
سايز رقعي
ابعاد 14 * 19.5 * 1
نوع جلد شوميز
وزن 225
شناسه کالا9786001944161