دردسرهاي خانواده پيپن

اگر به دنبال داستاني سرراست مي‌گرديد، همين حالا کتاب «دردسرهاي خانواده پپين» را زمين بگذاريد! چرا؟ چون خانواده‌ي پپين اصلاً يک خانواده‌ي معمولي نيست. البته اعضاي اين خانواده هم مثل بيشتر خانواده‌ها از يک پدر و مادر و دختر و پسر و سگ و گربه تشکيل شده است، اما خوب دردسرهاي بي‌شمارشان با دردسرهاي همه‌ي خانواده‌ها فرق دارد. اين موضوع حتي از جلد کتاب هم پيداست. آخر کدام خانواده‌اي براي ديدن آسمان شب، بايد حتماً برود بالاي پشت‌بام، بعد هم آنجا گير کند و بخواهد با بانجي‌جامپينگ از آن بالا بپرد پايين؟! فکرش را بکنيد! يا کجا ديده‌ايد قورباغه‌ها دسته‌جمعي اول‌صبحي بروند توي کفش‌هاي اعضاي يک خانواده؟ اصلاً شما ديده‌ايد کسي بخواهد مهماني بگيرد و از پنير خانگي‌اش به همسايه‌ي بسيار خوبش بدهد، اما گاوش يک‌باره تصميم بگيرد به‌جاي شير ليموناد بدهد؟! باور کنيد همه با ديدن اين خانواده‌ي عجيب‌وغريب شگفت‌زده مي‌شوند!