ما نمي ترسيم / داداش رتسوها 2

لويي و رالفي عاشق جشن‌ها و کارناوال ‌هاي شادي‌اند که در آن‌ها اسباب‌بازي‌ها، تفريحات و خوراکي‌هاي خاص وجود دارد. اما از اين‌که اين جشن‌ها موقتي‌اند و فقط در روزهاي خاص برگزار مي‌شوند، اصلاً راضي نيستند. آن‌ها به اين فکر مي‌افتند که در زمين خالي و پر از آت‌وآشغالي که نزديکي خانه‌ي خرابه‌اي قرار دارد، يک شهربازي دائمي راه بيندازند و از آشغال هاي آن‌جا براي ساختن اسباب‌بازي‌ها استفاده کنند. اما انگار يک مشکل بزرگ وجود دارد!
لويي از آن خانه‌خرابه‌اي که بچه‌ها مي‌گويند جن‌زده است، مي‌ترسد و هر بار چشمش به آن‌جا مي‌افتد، تمام تنش مورمور مي‌شود!