مهمان سلطنتي / هتل پنج بلوط 2

مونا در خانه ي جديد خود در هتل پنج بلوط خوشحال است. او آن جا خانواده و دوستان زيادي دارد. کم کم زمستان از راه مي رسد و حيواناتي که عاشق خواب زمستاني هستند، به هتل مي آيند و در پايين ترين طبقه و زيرزمين هتل به خواب زمستاني مي روند. کارکنان هتل از اين فرصت استفاده ميکنند و جشني خودماني براي خودشان برگزار ميکنند. مونا از شرکت در اولين جشن زمستاني اش هيجان زده است. در آن جشن همه به هم هديه مي دهند، غير از مونا که نميدانست بايد براي دوستانش هديه اي تهيه کند و از اين بابت احساس شرمندگي ميکند. او هدايايي دريافت ميکند، اما در عوض چيزي براي هديه دادن ندارد. در اين بين خرگوشي سلطنتي به هتل مي آيد و ناخواسته قاليچه ي قلبي شکل هتل را کثيف ميکند. مونا تصميم ميگيرد با تکه نخهاي اضافه اي که در هتل پيدا مي کند، قاليچه اي قلبي شکل براي سالن ورودي هتل ببافد و آن را به همه ي کارکنان هتل هديه بدهد. او مصمم است اين کار را درست انجام دهد، اما انگار مشکلات تازه اي به وجود آمده است؛ هتل با کمبود غذا مواجه شده و سورتمه ي سفارش هايي که قرار بود به زودي به دستشان برسد، در برف گير کرده است. در اين بين مونا متوجه مي شود که کمبود غذاي هتل بر اثر دزدي در هتل است! چه کسي غذاهاي هتل را مي دزدد و چرا؟ توي اين برف سنگين، تکليف سورتمه ي غذاهايي که توي راه مانده چي مي شود؟