نفس عميق

«نفس عميق» شبيه زندگي ماست. قهرمان‌هاي داستان مگي و آيرا هستند، زوجي ميانسال و كمي خوشبخت، كمي بدبخت، پر از مشكل و دردسر و دعوا. اما در طول داستان دوباره و دوبارهعشق را كشف مي‌كنند و اين كشف عشق در زندگي روزمره و در ميان خاطرات و مشكلات باعث مي‌شود در پايان رمان احساس بهتري داشته باشيم.
اما «نفس عميق» اصلاً درگير بازي‌هاي احساساتي و اميدبخشي‌هاي بيهوده نيست، در پايان نفس عميق، عشق بر نفرت غلبه نمي‌كند، شخصيت‌ها دچار تحولات ساده‌لوحانه نمي‌شوند و آنچه ادامه مي‌يابد زندگي است و اراده معطوف به بهتر شدن.
مگي مادري است كه نمي‌پذيرد كاري از دستش ساخته نيست و در هر شرايطي براي بهتر شدن زندگي اطرافيانش تلاش مي‌كند. اشتباه مي‌كند و افكارش گاهي خواننده را به خنده مي‌اندازد، ولي تسليم نمي‌شود.