پنج قدم فاصله

«پنج قدم فاصله» نوشته ريچل ليپينکات، ميکي داتري و توبياس اياکونيس يک رمان خاص براي خوانندگان خاص است.
اين اثر داستان دو بيمار جوان مبتلا به فيبروز کيستيک است که در جريان معالجه، عاشق هم مي‌شوند، اما مشکلي وجود دارد. آنها نبايد يکديگر را لمس کنند چون يکي از آنها بيماري ديگري دارد که منتقل مي‌شود.
بيماري فيبروز کيستيک يک بيماري دستگاه تنفسي است که زمينه‌ساز عفونت‌هاي مختلف باکتريايي مي‌شود.
استلا و ويل هر چندوقت يکبار بايد براي چکاپ وضعيت ريه‌هايشان در بيمارستان بستري شوند. يک روز استلا و رفتار گرم او با بيماران و مسئولان بيمارستان نظر ويل، بيمار پنج اتاق آن‌طرف‌تر را جلب مي‌کند. ويل به دنبال استلا تا طبقه پنجم و بخش نوزادان مي‌رود و آنجا چندکلمه‌اي با هم حرف مي‌زنند اما گفت‌‌وگويي نه چندان دلچسب. استلا از زبان پرستار مي‌شنود که ويل، علاوه بر داشتن فيبروز کيستيک دچار يک بيماري خطرناک ديگر هم هست و با وجود اين بيماري، چند سال ديگر خواهد مرد. او به استلا توصيه مي‌کند که فاصله‌اش را با ويل حفظ کند چون در صورت گرفتن آن بيماري سرنوشت او هم مانند ويل خواهد شد؛ اما شرايط جور ديگري پيش مي‌رود و آنها روز به روز بهم نزديک‌تر مي‌شوند.